توکل، ایمان و امید
توكل يعني :
اجازه بدهي خداوند خودش تصميم بگيرد !
.
تو فقط دعا كن
و
پيشاپيش شاد باش
و
ايمان داشته باش كه خداوند...
دعايـت را بــــــــــــــــــزودي مســــــــتجاب ميكند !!!
چون خداوند ...
.
.
.
توكل يعني :
اجازه بدهي خداوند خودش تصميم بگيرد !
.
تو فقط دعا كن
و
پيشاپيش شاد باش
و
ايمان داشته باش كه خداوند...
دعايـت را بــــــــــــــــــزودي مســــــــتجاب ميكند !!!
چون خداوند ...
.
.
.
شادمانی همه جا پشتِ در است
.
.
امروز و همین الآن از خود سوال کن.
چرا نگران فردا باشم؟!
آن کس که همه عمر از من مراقبت کرده است،
آیا فردا مراقب من نخواهد بود؟!
اگر میخواهی محالترین اتفاق زندگیت رخ بدهد،
باورِ محال بودنش را عوض کن
محبت کنید ...
چه به دوست چه به دشمن
که دوست را بزرگ میکند و دشمن را " دوست
تنها خداست که میداند
“بهترین”
در زندگیتان چگونه معنا میشود!
من در سال نو آن بهترین را برایتان آرزو میکنم
بزرگوارتر از آن باشید ، که برنجید ... و نجیب تر از آن ، که برنجانیـــد ... !
بوی باران بوی سبزه بوی خاک
شاخه های شسته باران خورده پاک
آسمان آبی و ابر سپید
ببین این آسمان آبی ست
ببین دنیای ما آکنده از پاکی ست
و خوبی تا ابد پاینده می ماند...
تو باور کن
همین کافیست...!
26 سال پیش یعنی دقیقاً 16ام مارس 1988 ، اهالی حلبچه با بوی سیب از خواب پا شدن. اولش با خوشحالی راه آشپزخونه رو گرفتن. وقتی دیدن بو از آشپزخونه نیست، پنجره ها رو باز کردن. دیدن که بو از بیرون بیشتر حس میشه، با یه حس کنجکاوی و هیجان، برا پیدا کردن منشاش، همگی راهی بیرون خانه شدن. به سرعت به دنبال منشا این بوی زیبا شروع به راه رفتن کردند. بوی سیب هم، همینجوری داشت بیشتر و بیشتر میشد.
دلم امشب صاف است
آسمان هم آرام
و هزاران فانوس
باد هم می آید
و نسیمی زیرک
سعی دارد که بفهماند شب
مظهر این همه تاریکی و دلتنگی نیست
به گمانم فردا
روزخوبی باشد
صورت ماه به من می گوید
فامیل دور:
اینایی که میگن پول خوشبختی نمیاره.
آقا بیاید و منو بدبخت کنید.
اینقدر بهم پول بدید تا به خاک سیاه بشینم.
نامردم اگه اعتراضی کنم
میان عیب و هنر پیش دوستان کریم
تفاوتی نکند چون نظر به عین رضاست
مرا به هر چه کنی دل نخواهی آزردن
که هر چه دوست پسندد به جای دوست رواست
مادرم بهار است
وقتی میآید یخ اجاق گاز آب میشود
یخچال میوه میدهد
روی میز گل ترب روی سبزهها میشکفد
پنیر پتوی نان را میکشد روی خودش
گردو سرسختی نمیکند و
با پنیر میریزد روی هم
کتری جای قلفل، بلبل میشود سوت میزند
ﻧﻪ ﺑﻬﺎﺭ ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﺍﺭﺩﯾﺒﻬﺸﺘﯽ ،
ﻧﻪ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﺷﻬﺮﯾﻮﺭﯼ ،
ﻭ ﻧﻪ ﭘﺎﻳﻴﺰ ﺑﺎ ﻫﻴﭻ ﻣﻬﺮﻱ ،
ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻱ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺬﺍﻗﻤﺎﻥ ﺧﻮﺵ
ﻧﻤﻲ ﺁﻳﺪ !
ﭼﻮﻥ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺍﺳﻔﻨﺪﻱ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﺪﻱ
ﻫﺎﻯ ﻳﮏ ﺳﺎﻝ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﺗﮑﺎﻧﻲ ﺩﻭﻭﻭﺩ
ﻣﻴﮑﻨﺪ . . .
ﺁﺧﺮﻳﻦ ﻣﺎﻩِ ﺳﺎﻝ ﺑﺮ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭتان ﺧﻮﺵ
دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش // و از شما پنهان نشاید کرد سر می فروش
گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع // سخت میگردد جهان بر مردمان سختکوش
وان گهم درداد جامی کز فروغش بر فلک// زهره در رقص آمد و بربط زنان میگفت نوش
ماهیان از آشوب دریا به خدا شکایت بردند، دریا آرام شد و آنها صید تور صیادان شدند،
آشوبهای زندگی حکمت خداست، از خدا دل آرام بخواهیم، نه دریای آرام
اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند، ولی مهربان باش.
اگر موفق باشی دوستان دروغین و دشمنان حقیقی خواهی یافت، ولی موفق باش.
اگر شریف و درستکار باشی فریبت می دهند، ولی شریف و درستکار باش.
آنچه را در طول سالیان سال بنا نهاده ای شاید یک شبه ویران کنند، ولی سازنده باش.
اگر به شادمانی و آرامش دست یابی حسادت می کنند، ولی شادمان باش.
نیکی های درونت را فراموش می کنند، ولی نیکوکار باش.
خوشبختی بر سه ستون استوار است :
فراموش کردن تلخی های دیروز
غنیمت شمردن شیرینی های امروز