كمي كردن الگوي چشم انداز شهر اصفهان
سيماي سرزمين شهرها بهواسطهي رشد شهرنشيني و افزايش جمعيت، بهسرعت در حال تغيير ميباشد. اين پديده پيامدهاي اقتصادي- اجتماعي و زيستمحيطي متعددي در پي دارد. گسترش شهري موجب تغييرات زير بنايي در ساختار و كاركرد اكولوژيكي سيماي سرزمين و تغيير تدريجي ساختار مكاني و الگوي سيماي سرزمين ميشود. اولين گام براي ارزيابي اثرات اقتصادي –اجتماعي و اكولوژيك ناشي از تغيير الگوي سيماي شهر، كمي كردن الگوي سيماي سرزمين ميباشد. تحليل خصوصيات مكاني و ساختاري كاربري اراضي شهري در مدلسازي تغييرات مكاني-زماني از موضوعات مهم روز ميباشد. اين مطالعات با توسعه رشتههايي مانند اكولوژي سيماي سرزمين بسيار گسترش يافته است. اكولوژي سيماي سرزمين، مطالعه سيماي سرزمينها بهويژه تركيب، ساختار و كاركرد آنهاست.
سيماي سرزمين شهر اصفهان بهواسطهي رشد سريع شهرنشيني و تغييرات شديد كاربريها به شدت تغيير يافته است. هدف اين مطالعه آشكارسازي تغييرات مكاني در بازه زماني 1334 تا 1386 ميباشد. بدين منظور نقشه كاربري اراضي سال 1334 و 1386 در شش طبقه انسانساخت، كشاورزي، فضاي سبز، باير، جاده و رودخانه تهيه شد. براي كمي كردن الگوي سيماي سرزمين از آناليز موزاييك و آناليز گراديان بوسيلهمتريكهاي مكاني استفاده شد. در آناليز موزاييك، كل پهنه شهر اصفهان در سطح كلاس و سيماي سرزمين بهصورت كمي درآمد. براي انجام آناليز گراديان دو ترانسكت در جهت شمال-جنوب و شرق-غرب با عبور از مركز شهر، هدايت شد. براي محاسبه متريكها در طول ترانسكتها از روش پنجره متحرك استفاده شد.
نتايج حاصل از آناليز موزاييك در سطح كلاس نشان داد، در اين بازه زماني درصد عوارض انسانساخت به شدت افزايش يافته و در مقابل درصد اراضي كشاورزي و اراضي طبيعي مانند مراتع و اراضي بدون كاربري كاهش يافته است. علاوه بر تغييرات در درصد كاربريهاي اراضي، اندازه و شكل كاربريها نيز بهشدت دستخوش تغييرات شده است. به طور كلي در سطح سيماي سرزمين اندازه لكهها كوچكتر و شكل آنها نامنظمتر، ساختار سيماي سرزمين ريز دانهتر و سيماي سرزمين تكه تكه تر و بي نظم تر شده است.
نتايج حاصل از مقايسه ترانسكتها در بازه زماني مورد مطالعه نشان داد، گراديان تغييرات كاربريها و متريكها در سال1334 روند قرينهتري نسبت به سال 1386 دارد. بدين ترتيب كه حاشيههاي ترانسكت را تركيب اراضي كشاورزي و باير و مركز آن را اراضي انسانساخت اشغال كرده است. مقايسه مقادير متريكها در طول ترانسكتها نشان داد، الگوي سيماي سرزمين شهر در مركز شهر تغيير چنداني نكرده است و تغييرات به سمت حاشيهها بسيار شديدتر ميباشد. بهطور كلي، ميانگين اندازه لكه و انحراف معيار اندازه لكه در حواشي ترانسكت بيشتر است و بالعكس تراكم لكه و تراكم حاشيه در مركز شهر مقادير بيشتري دارد.
اين مطالعه نشان داد، كمي كردن الگوي مكاني شهر اصفهان بوسيله متريكها و آناليز گراديان امكان پذير است و موقعيت مركز شهر بوسيلهي چند متريك قابل تشخيص ميباشد.
كليد واژهها: اكولوژي سيماي سرزمين،آناليز گراديان، آناليز موزاييك، متريكهاي سيماي سرزمين و شهر اصفهان.